بُرشی از کتاب «اکیپ حاج هادی»| تأسی از مولا علی(ع)
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران، کتاب «اکیپ حاج هادی» به قلم نویسنده مرحوم جعفر كاظمی، بيش از يكصد و هشتاد خاطره از ايثارگران جهاد پشتيبانی ورامين را به بيانی شيوا و جذاب همراه با تصاوير به رشته تحرير كشيده و انتشارات «نشرشاهد» آن را در نوبت اول در 1000 جلد در قطع رقعی به چاپ رسانده است. قیمت این کتاب در سال 1391 چاپ اول 15000 تومان بوده است.
بُرشی از متن کتاب را در ادامه میخوانیم:
این روایت از حاج هادی
عملیات فتحالمبین تازه پایان یافته بود. عدهای از پدران شهدایی که در همین عملیات به شهادت رسیده بودند، برای بازدید از منطقه عملیاتی و زیارت مقتل شهدایشان آمده بودند. همزمان خبردار شدیم که عدهای از اسرای عراقی را جهت استحمام به شوش منتقل کردهاند. در جمع پدران شهدا بودم که یکی از فرماندهان سپاه آمد و گفت:
- حمام را آماده کنید تا اسرای عراقی استفاده کنند.
حاج سید ابوالقاسم احمدی پدر دو شهید با تعجب پرسید:
- این اسرا مال کدوم عملیاتاند؟
وقتی گفتم همین عملیات فتح المبين، همگی متعجب شدند.
پدر شهیدی دلش شکست و بغض آلود گفت:
- برویم از قاتلین پسرانمان استقبال کنیم!
دیگری گفت:
- اینان که اسیر نیستند، بلکه تازه آزاد شده اند، اگر بفهمند.
خلاصه هرکس هرچه دلتنگش خواست گفت و عقدۂ دلباز کرد.
در این میان حاج حسین گتمیری پدر شهید گتمیری با لحن آرامی گفت:
- به تأسی از مولایمان علیبنابیطالب (ع) باید با اسرا مدارا کنیم. اینجا سرزمین ایران است. ایرانیان به مهمان نوازی شهرهاند. فرزندان ما اکنون نزد خدایشان روزی میخورند. کاری بکنید که شهیدانمان پیش خدا شرمنده نشوند. با اسیران به نیکی رفتار کنید، تا بر حق بودن ما و باطل بودن صدامیان باورشان گردد.
اسرا در حالی که «الموت لصدام»، «الدخيل خمینی» سر میدادند، از اتوبوس پیاده شده و از مقابل دیدگان اشکبار پدران شهدا که هنوز داغ از دست دادن جوانشان بردلشان سنگینی میکرد، عبور کردند.
آنان به حرمت خون شهیدانشان سکوت کردند، تا مبادا حرفی بزنند که باعث شود اجرشان زایل گردد.